مرجع عکس و تصاویر من

عکس | عکس طبیعت | عکس حیوانات

مرجع عکس و تصاویر من

عکس | عکس طبیعت | عکس حیوانات

کاشت سبزه عید متفاوت



این روزها با نزدیک شدن به نوروز جریان‌هایی در شبکه‌های اجتماعی در حال اتفاق افتادن است. بیایید تا به جای استفاده از گندم، عدس، ماش و... برای سبزه انداختن از راه‌حل‌های تازه‌ای استقبال کنیم. برای داشتن یک سبزه متفاوت برای عید باید زودتر دست بجنبانیم.

 

تزیین سبزه عید,کاشت سبزه

امسال کاشت نهال را جایگزین سبزه عید کنید


برای نوروز ۹۵ سبزه عید را با نهال جایگزین ‌کنیم!
سالانه حجم بسیار زیادی گندم، عدس و... به قیمت تقریبی شش میلیارد تومان که با زحمت زیاد و صرف منابع ارزشمندی همچون آب شیرین و فشار زیادی بر طبیعت تولید شده‌اند روانه سطل زباله، کوچه و خیابان و... می‌شوند. آب مصرفی برای تولید هر کیلو گندم هزار و ۵۰۰ لیتر است.

اما امسال ما این مواد را هدر نمی‌دهیم و به جای کاشت سبزه، با کاشت بذرهای مناسبی مثل هسته مرکبات، بر سر سفره هفت‌سین نهال‌های کوچک و زیبایی می‌گذاریم که به جای عمر چند روزه، عمر چند صد ساله دارند و تامین‌کننده هوای پاک برای چندین نسل هستند. چه ریشه‌ای عمیق‌تر و چه سبزه‌ای سبز‌تر و زنده‌تر از درخت. در نیمه دوم فروردین‌ماه در کنار یکدیگر نهال‌های کوچک‌مان را در دامان طبیعت خواهیم کاشت و جنگلی جوان به زمین هدیه می‌کنیم.

چگونه یک نهال کوچک مرکبات بکاریم؟
هسته‌های نارنج، پرتقال و لیمو و... را به مدت ۴۸ساعت در آب خیس کنید و سپس در گلدان یا ظرفی که خاک سبک باغچه در آن ریخته‌اید بکارید. اگر می‌خواهید این کار را انجام دهید باید از همین روزها شروع کنید تا برای سفره عیدتان نهال‌هایی کوچک داشته باشید.

 

در ضمن نکات زیر را فراموش نکنید:
خاک گلدان را همیشه مرطوب نگه دارید.
مدت زمانی که طول می‌کشد تا هسته‌ها جوانه بزنند بین دو هفته تا دو ماه خواهد بود. پس صبور باشید.

اگر پوست هسته لیموها را بکنید، زودتر به نتیجه می‌رسید.
در آخر سبزهایی با ظاهری زیبا خواهید داشت.

 

منبع : chidaneh.com




6 اسفند؛ زادروز امیر هوشنگ ابتهاج، شاعر ایرانی



زندگینامه امیر هوشنگ ابتهاج, امیر هوشنگ ابتهاج, ویژگی اشعار هوشنگ ابتهاج

امیر هوشنگ ابتهاج

 

6 اسفند؛ زادروز امیر هوشنگ ابتهاج، شاعر ایرانی

امیر هوشنگ ابتهاج (زادهٔ ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت)، متخلص به «ه‍. ا. سایه»، شاعرایرانی است.

 

زندگینامه امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)
امیر هوشنگ ابتهاج در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. برادران ابتهاج عموهای او بودند. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمه‌ها منتشر کرد.

 

ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام [گالیا] شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام کاروان (دیرست گالیا...) با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش در گیرودار مسائل سیاسی سرود. هوشنگ ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به کار اشتغال داشت.

 

منزل شخصی سایه (امیر هوشنگ ابتهاج) که از منازل سازمانی شرکت سیمان است در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده‌است. دلیل این نام گذاری وجود




عرضه هدفون هوشمند با قدرت کنترل صدا



هدفون, هدفون Here Active Listening, هدفون هوشمند

هدفون هوشمند Here Active Listening

 

هدفون هوشمند با قدرت کنترل صدا
یک شرکت اروپایی موفق به ساخت هدفون‌های پیشرفته‌ای با نام «Here Active Listening» شده است که به‌صورت وایرلس به گوشی همراه کانکت می‌شوند و قادر به تنظیم صداهای اطراف است.

 

هدفون Here Active Listening می‌تواند صدای واقعی از موسیقی و دیگر فایل‌های صوتی به کاربر خود ارائه دهد، به‌طوری‌که گویی به‌صورت زنده شاهد استماع آن است ضمن اینکه با توجه به حسگرهایی که در داخل این هدفون تعبیه شده است می‌تواند هر صدایی که در محل کاربر وجود دارد و تمایلی به شنیدن آن ندارد را فیلتر کند.

نکته‌ای که در مورد هدفون Here Active Listening وجود دارد این است که فقط به‌طور گسترده در دسترس نیست و قیمت آن ۲۵۰ دلار است.
منبع : mehrnews.com




ازدواجی به رنگ پیری!



ضرورت ازدواج سالمندان

برای ازدواج سالمندان تلاش کنید

 

سالمندی یکی از بحرانی ترین دوران زندگی هر فردی است زمانی که فرد کهن سال شده و به موجب آن نیز مجبور است از بسیاری از فعالیتهای دوران جوانی و میانسالی دست بکشد و برای همیشه خانه نشین شود، خانه ای که پیش از این، فقط شبها انتظارش را می کشید!

بی گمان در این زمان بحرانی، خانه و تعلقات عاطفی وابسته به آن بیش از پیش نقش پررنگ تری به خود می گیرند،احساس کفایت و شایستگی که تا به همین دیروز به طرق دیگری تامین می شد، امروز باید به نوعی دیگر از جانب فرد و یا کسان دیگر تامین شود، چرا که امروز، دیگر از آن منبع توجه سالهای قبل، خبری نیست، و حضور یک همدم مهربان می تواند جایگزین مناسبی برای این امر باشد. اما گذران این دوران بسیار سخت و طاقت فرسا خواهد بود اگر در آن خانه نه همسری باشد و نه فرزندانی، این وضعیت دقیقا همان شرایطی است که ضرورت ازدواج سالمندان و میانسالان تنها، را کاملا محرز می گرداند و صد البته نقطه اغاز مشکلات و تعصبات رایج درباره ازدواج سالمندان نیز است.

روان شناسان معتقدند، سالمندان با ازدواج، ارزشمندترین کانون توجه و عاطفه را بدست می آورند، مورد محبت و احترام کسی قرار گرفتن و یا عزیز زندگی کسی بودن نه تنها  از شدت غم تنهایی و دوری از فرزندان متاهلی که هر کدام در پی زندگی خود هستند، می کاهد بلکه باعث می شود فرد در گذران مابقی عمر خود احساس کفایت و رضایت داشته باشد.

روان شناسان می گویند آنچه که یک سالمند را امیدوار به زندگی می کند آن است که متفاوت از دیگران زندگی نکند، اما به راستی برای اجتناب از حس متفاوت نبودن  در سالمند، پرهیز از تنهایی و ایجاد امید به زندگی در  سالمندان چه باید کرد؟ روان شناسان معتقدند ازدواج از جمله طرقی است که می تواند آرامش را به زندگی سالمندان باز گرداند، اما این پیشنهاد منطقی، از نظر بسیاری از افراد بخصوص فرزندان سالمندان امری مذموم تلقی می شود که گاه  انجام آن نیز محال است. اما به راستی آیا اطرافیان و فرزندان حق دارند درباره آینده زندگی سالمندان تصمیم بگیرند؟!

 

نگاه منفی به ازدواج سالمندان

با دیدگاهی تیزبین، ابعاد مختلف ازدواج مجدد سالمندان و یا علت ممانعت از انجام آن را مورد توجه قرار دهید

 

لطفا، تفکرتان را زیر سوال ببرید
تغییر را از خودتان شروع کنید. برای این کار لازم است از ژست مؤدبانه و متفکرانه خارج شوید، ذهن تان را از اندیشه های عرفی متعصبانه و تحجری پاک سازی کنید، برداشت تان از تجدید فراش سالمندان را تهی از تعابیر نامانوس و زننده ای چون "پیری و معرکه گیری، دود از کنده بلند میشه" کنید و برای اصلاح آن حرکت کنید، تقلید و تبعیت صرف از عقاید دیگران را کنار بگذارید. کلاهی قاضی کنید و خود، به قضاوت بنشینید. بی شک شما می توانید ازدواج سالمندان را با نگاهی متفاوت تر از همیشه ببینید!


سپس با نگاه منصفانه و فطرت منشانه ازدواج سالمندی و ارکان آن را زیر سوال ببرید.بهتر است عقاید سنتی و موانع انجام این امر را  این گونه مورد بحث قرار دهید:

 

آیا به راستی ازدواج سالمندان، کاری اشتباه است؟ چرا عده ای آن را ناپسند می پندارند؟ آیا دلایل مطرح شده درباره این ناپسندی، علمی و منطقی است؟ آیا سالمندان، حق زندگی دوباره ندارند؟ آیا اطرافیان،بخصوص فرزندان، برای ادامه زندگی فرد بزرگسالی که کاملا آگاه و دانا است حق دخالت و تصمیم گیری دارند؟ چه کسی ازدواج سالمندان را نهی کرده است؟ آیا عدم ازدواج سالمندان، قرارداد اجتماعی است که نمی توان آن را تغییر داد؟ چه عاملی مانع تخطی نکردن از این عقیده قراردادی می شود؟ آن موانع چیست؟ چرا آنها مانع محسوب می شوند؟  و...

 

با دیدگاهی تیزبین و روشن، ابعاد مختلف ازدواج مجدد سالمندان و یا علت ممانعت از انجام آن را مورد توجه قرار دهید. اگر چه شاید نظرگاه جدیدتان با عرف و عقاید رایج جامعه سنخیت نداشته باشد اما کاملا قابل تامل و به لحاظ منطقی قابل  پذیرش است.


برای ازدواج سالمندان تلاش کنید
اگر در پاک سازی ذهن و اصلاح دیدگاه متعصبانه تان موفق شوید و عمق نگاه تان را گسترش دهید بی تردید می توانید ادله های منطقی و عاقلانه ای را جایگزین توجیه های مبتنی بر عرفی کنید که  معمولا نیز اشتباه هستند. به آنچه باور و اعتقاد یافته اید ایمان قلبی داشته باشید!

بی گمان به این طریق، می توانید دیگران را نیز تحت تاثیر اندیشه روشنفکرانه و عاقلانه خود قرار دهید. درباره ازدواج سالمندان با دیگران سخن بگوئید، البته صحبت صرف کافی نیست، به آنچه که بر زبان می آورید، عمل نیز بکنید. مثلا، اگر در اطرافیان خود سالمندی را سراغ دارید، او را ترغیب به ازدواج کنید و یا برای ازدواج پدر و مادر تنهای خود آستین بالا بزنید.اگرچه شاید بسیار سخت است، اما شما می توانید یکی از متولیان و یا مبلغان این امر مهم باشید.


فرهنگ سازی لازم است
برای مبارزه با اندیشه های غلط و به اشتباه نهادینه شده در ذهن افراد درباره ازدواج سالمندان، نیازمند فرهنگ سازی عمیقی هستیم. فرهنگ سازی همه جانبه ای که نه تنها باعث فروریختن قبح این مساله می شود بلکه بستر فعال و پویایی را برای این امر نیز، به وجود می آورد و این مهم دست یافتنی خواهد بود اگر متولیان فرهنگی من الجمله رسانه ها اطلاع رسانی لازمه را داشته باشند و همه اقشار جامعه  اعم از پیر و جوان و زن و مرد را با نوع نیازهای دوران سالمندی آشنا سازند. بی شک کسب آگاهی باعث می شود نگاه منفی به ازدواج سالمندان به نگاه مثبتی تغییر یابد که ابعاد معنوی و عاطفی آن بیش از توجه به نیاز جنسی و ارضای آن مورد توجه قرار می گیرد.


امید است که در سالهای آینده، دیگر هیچ سالمندی تمایل و نیاز کاملا  طبیعی خود به ازدواج را انکار نکند و اطرافیان نیز، از ازدواج فرد سالمند برداشت منفی نداشته باشند و آن را امری غیرعادی و نابهنجار تلقی نکنند. بی تردید اگر چنین فرهنگی در جامعه مرسوم شود، دیگر نه تنها هیچ سالمندی از ابراز حق مسلم خود در زندگی، احساس شرم نخواهد کرد بلکه در مواجهه با این پرسش " چرا تنهایی و ازدواج نمی کنی؟"، پاسخی را بیان می کند که به حقیقت نشان دهنده  باور اصلی وی به  ازدواج و تمایل و یا عدم  تمایل به آن است.


منبع: تبیان

 




اگر خدا بخواهد همه را یکسان می کند !



مثل آباد, اگر خدا بخواهد همه را یکسان می کند

داستان ضرب المثل اگر خدا بخواهد همه را یکسان می کند 

 

این مثل را وقتی می گویند که یکی مال ثروت زیادی داشته باشد . سخاوت نداشته باشد و از مالش چیزی انفاق نکند و به کسی نبخشد .

 

آدم بیچاره ای بود که از همه جا درمانده شده بود . به دهی رسید . از اهالی آنجا سؤال کرد : "بزرگ این آبادی کیست ؟"
خانه ی مرد پولداری را به او نشان دادند . رفت خانه آن مرد گفت : "من مانده ام . زمین سخت و آسمان بلند و تمام محصولم امسال خراب شده خیلی ناراحتم به من کمک کن تا بتوانم خودم را جمع و جور کنم . ان شاءالله هنگام برداشت خرمن ، طلبت را پس خواهم داد ." مرد با عصبانیت به او گفت : "عمو برو کار کن ."

 

باز آن بیچاره التماس کرد و گفت : "ای مرد ، من سر راه ، افتادم توی رودخانه لباس هایم خیس شدند و هیچی ندارم . به من کمک کن تا به آبادی برسم ." مردک پولدار باز گفت : "ای مرد گفتم برو کار کن . من چیزی ندارم به تو بدهم ." آن مرد ناراحت شد و گفت : "به مالت نناز . اگر خدا خواست ، تو را هم مثل من می کند ."

 

از قضا ، در همان روز دزدی رفته بود خزانه شاه را دزدیده بود . شاه دستور داد دزد را تعقیب کنند . خانه هر کسی که رفت با صاحب خانه همدست است ؛ خانه را بر سر صاحبش خراب کنند و هر چه دارد جمع کنند بیاورند . برحسب اتفاق مرد دزد برای اینکه از دست سربازان شاه فرار کند وارد خانه مرد ثروتمند شد . سربازها ریختند خانه را خراب کردند و هر چه بود و نبود جمع کردند و بردند .
در همین حین آن مرد بیچاره سر رسید و با دیدن این صحنه گفت : "نگفتم اگر خدا بخواهد همه را یکسان می کند !"

منبع:aftabir.com